سيانوشته اي ديگرم
حالم گرفته است
امشب عنان اختیار زکفم رفته است
دلم شکسته وحالم گرفته است
خنده زبزم من بروکه تراجای نیست
این بزم ماتم است این بزم آه وناله است
آتش نگیردت زمن تودورباش
که پیکردلم درحال شعله است
بروبه مه بگوامشب میابه نزدمن
که تنهایی وتاریکی درمن تنیده است
ازشکست عشق ازشهادت جناب دل
سراپاوجودمن ماتم گرفته است
2010/01/18
پی قتلم بریختی زهردرجام
بمن دادی بنوش تاگیری آرام
بدادی بررقیبانم بشارت
که آخرمی میرددرعشق ناکام
1386/6/6
+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۰ ساعت 15:4 توسط احسان الله احسان
|