به سال نو بیا در سر زمینم

بتاب از ماه بهتر ،بهترینم


"بتاب از ماورای ابر شبها

تو در این پیکر سرد و غمینم"
**

بیا مریم کمی از جنس رویت

به زلف شام من ماه بیاویز


بیا تو باحضور نازنینت

تمام درد وغم هایم فروریز
**
بیا درسر زمین من که دارم

برای فرش راهت کهکشان را


به دستت ساعتِ از جنس مچید

وپیراهن برایت آسمان را
**
برای خاطرت در سال نو من

گل سرخ وشقایق چیده دارم


برای شام های تلخ و گیج ات

ستاره یک بغل آماده دارم



سهم من



چه دارد زندگي بامن كه سهمم درد بنوشته؟


شب و روز مرا در قله هاي سرد بنوشته


تمام هست و بودم را از اين هستي ،از اين دنيا


فقط از شاخه ها و برگهاي زرد بنوشته


هزاران رود جاری اند اما تشنه می رقصم


مگر سهم گلوی تشنه ام را گرد بنوشته


چراغی نیست تا در شام تارمن شود روشن


به تقديرم "دو سه ياري گر نامرد"بنوشته



نمیدانم چرا دست خداجان سرنوشتم را


میان کوچه های زندگی شبگرد بنوشته


8/12/1390
کابل


گیتار درد



نمی آید کسی در خانه ی تاریک وسرد من

نشسته بشنود یک نغمه از گیتار درد من



زمستان است و چشم آسمان هم برف می گرید


که تا رنگ دیگر بخشد به این رخسار زرد من



نمی پرسی در این شب های برف آلود و سردِ سرد

چرا گم گشته نا پید است یار کوچه گرد من


در آغوش خری خوابی نمیدانی که می رقصی

پریشان شعله افشان در دل آتش نورد من



بیا مریم که فقط با حضور نازنین تو

فرو ریزد مگر دیواره ی آلام و درد من

1390/11/6




هوا تاریک، باران است نم نم

دل دیوانه ام پیچیده درغم
 

به کوچه کوچه می گیرم سراغش

نمی یابم نشان پای مریم


**   **    **


لباس " کوچی " پوشیده پری جان
 
به "بهسود " دل من کرده طغیان
 
 
هجوم پی هم سرباز پلکش
 

"کجاب " خاطرم را کرده ویران



* ** **** **


بمان با من ،بتاب ای ماهتابم

بمان پیچیده تا در اضطرابم


بخوان شعری که من تسکین بگیرم

که اشعار تو گشته قرص خوابم


*******


تمام شب به دنبالت دویدم

سپیده دم در آغوشت کشیدم


تو نازیدی و من از شهر نازت

به نرخ جان ادایت را خریدم