به سال نو بیا در سر زمینم
**
**
بیا درسر زمین من که دارم
**
برای خاطرت در سال نو من
بتاب از ماه بهتر ،بهترینم
"بتاب از ماورای ابر شبها
تو در این پیکر سرد و غمینم"**
بیا مریم کمی از جنس رویت
به زلف شام من ماه بیاویز
بیا تو باحضور نازنینت
تمام درد وغم هایم فروریز**
بیا درسر زمین من که دارم
برای فرش راهت کهکشان را
به دستت ساعتِ از جنس مچید
وپیراهن برایت آسمان را**
برای خاطرت در سال نو من
گل سرخ وشقایق چیده دارم
برای شام های تلخ و گیج ات
ستاره یک بغل آماده دارم
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 15:51 توسط احسان الله احسان
|
احسان الله احسان هستم فرزند عبدالله انصاری نواسه ی حاجی سناتور بندشوی ،درسال 1368خورشیدی زندگی دچارم شد،در قریه بندشوی ولسوالی مرکزبهسود ولايت وردك راه رفتن را یادگرفتم ،مكتب رادرهمان جا خوانده ام