بیا امشب...

 

بیا امشب که ازلعل لبت من کام می خواهم

شراب تلخ وناپیدامن ازآن جام می خواهم

 

دهانت نازنین من مگرشیروشکردارد     

که من همواره ازلبهای توآشام می خواهم

 

قدح بردست می آیم شبی برساحل هلمندلبهایت

گدایی می کنم یاجرعه ای راوام می خواهم  

 

همیش درقریه ات آواره ودیوانه می گردم

چراکه خویش رادرعشق توبدنام می خواهم

 

مده ساقی شرابم راتوبراعضای می خانه     

فقط ازآن من باشدوباقی راهمه ناکام می خواهم

 

 

6/8/1388

 

 

توچون ماه بنمودی یک جهان گشتم اسیرت

دلم رابسته ای جانا به زلفین چوزنجیرت

 

توازسفربرگشته ای یارا ومن امشب

بایک آسمان ستاره می آیم خبرگیرت

 

 

15/6/1388